به نام مادرم که ...
پدرم کارگر و ...مادرم ، یادم نیست
خواهران چند و برادر چندین
لابلای همگی کم شده ام
نه کسی می پرسد
نفسی هست تو را ؟
نه کسی می داند
چه بدل من دارم ...
نیمه شب ،
جز من عاشق همگی در خوابند
شب و مهتاب و من و شب تابم
شب در آرامش و من در خوابم
پرده از راز شبم کاش یکی بردارد
میزنم لبخند و ...
می نویسم من باز ...
به هوایت شب دیگر تا صبح
بالشم جای تو را پر می کرد ...
(س.ر)
نظر یادتون نره